ازدواج مجدد بعد از طلاق
دیر یا زود شما و همسر سابقتان ممکن است با فرد دیگری آشنا شوید و ازدواج کنید. زمان تشکیل یک خانواده جدید بسیار مهم است. بهتر است تا وقتی که شما و فرزندانتان با زندگی بعد از طلاق کنار نیامدهاید، بار دیگر ازدواج نکنید. فرزندان شما به زمان نیاز دارند تا بپذیرند ارتباط شما با همسرتان به پایان رسیده است و فرصتی برای جبران گذشته و آشتی وجود ندارد.
البته زندگی غیرقابل پیش بینی ست و نمیتوان بر اساس برنامه پیش رفت ولی در هر صورت فکر کردن به واکنشهای بچهها و نیازهایشان، به شما کمک میکند با تأمل و صبر بیشتری عمل کنید. برای آنکه بچهها همسر جدیدتان را بپذیرند، باید به آنان اطمینان دهید که وقت کافی برایشان خواهید گذاشت. این کار باعث میشود تا طلاق و ازدواج مجدد شما را بهعنوان سرنوشت و دو اتفاق جداگانه بپذیرند و فرد تازه وارد را دلیل جدایی شما و همسرتان تلقی نکنند.
اکثر بچهها میخواهند که پدر و مادرشان خوشبخت باشند. آنان از یک سو میخواهند که شما و همسر سابقتان بار دیگر ازدواج کنید و از سوی دیگر میترسند که ارتباطتان را با آنان قطع کنید. اگر مدتها از طلاقتان بگذرد و ازدواج نکنید بچهها به این وضع عادت میکنند و شما را متعلق به خودشان میدانند. در واقع بسیاری از والدین بعد از طلاق به فرزندانشان نزدیکتر میشوند و به همین دلیل برای آنان سخت است که با فرد دیگری ازدواج کنند. طبیعی است که بچهها حسادت کنند. ولی آنان به کمک شما نیاز دارند تا درک کنند که ارتباط شما با همسر جدیدتان از ارتباط شما با آنان جداست و ازدواج مجدد شما به این معنا نیست که دیگر دوستشان ندارید.
وجود همسر جدیدتان به این معناست که رؤیاهای آشتی کردن شما و همسر سابقتان که بچهها در سر میپروراندهاند، برای همیشه نابود خواهد شد. این طبیعی است که بچهها فکر کنند روزی پدر و مادرشان آشتی میکنند و بار دیگر کنار هم زندگی خواهند کرد. معرفی همسر جدیدتان، به معنای پایان تمام این رؤیاهاست. بعضی از بچهها میترسند که همسر جدید پدر یا مادرشان مانع ارتباط آنان با او شود. به همین دلیل عصبی و ناراحت میشوند. اگر آنان والد جدیدشان را دوست داشته باشند، احساس میکنند که به والد دیگر بیوفایی کردهاند و این سبب میشود سردرگم و گیج شوند.
وقتی تنها یکی از والدین ازدواج مجدد میکند، بچهها باری والد دیگرشان که هنوز مجرد است، نگران میشوند و نسبت بهتنهایی او حساستر. در نتیجه میخواهند وقت بیشتری را در کنار او باشند.” گاهی بعد از طلاق بچهها حکم سرپرست را دارند و مدام مراقب والدین خود هستند و خود را در قبال آنان مسئول میدانند.” تمام این احساسات طبیعی ست و بهمرور زمان تعدیل میشوند. بچهها نیاز دارند که ترسها و نگرانیهایشان را بیان کنند و برای سازگاری با این تغییرات حمایت شوند.
وقتی با فرد جدیدی آشنا میشوید و میخواهید زندگی مشترک جدیدی را با او آغاز کنید، باید به این فکر کنید که چگونه و چه موقع او را به بچهها معرفی کنید. ابتدا قضیه آشناییتان را با آنان در میان بگذارید. به بچهها بگویید که میخواهید آمان را با همسر جدیدتان آشنا کنید و حس کنجکاویشان را برانگیزید. بچهها با توجه به سنشان، بلافاصله ممکن است از شما بپرسند: او چه شکلی ست و کجا زندگی میکند؟ اما مهمترین سؤال ذهنی بچهها این است که ورود یک فرد جدید چه تأثیری بر زندگی من خواهد داشت؟ به این قبیل سؤالات بچهها صادقانه پاسخ دهید و به آنان اطمینان دهید که بدون اطلاع قبلی، هیچ تغییری در زندگی آنان ایجاد نخواهید کرد. وقتی به سؤالاتشان پاسخ دادید، بپرسید آیا دوست دارند همسر جدیدتان را ببینند. اگر گفتند نه، بدانید که نمیخواهند به همسر سابقتان بیوفایی کنند و به آنان زمان و فرصت کافی دهید.
آما اگر پاسخ آنان مثبت بود، در دیدار نخست، سعی کنید مکان دیدار جایی باشد که بچهها علاوه بر آشنایی با همسر جدیدتان، بتوانند به فعالیتهای دیگر نیز بپردازند. برای مثال پارک مکان مناسبی برای این دیدارهاست. باید ارتباط بین آنان بهتدریج شکل بگیرد و بچهها زمان و فرصت کافی داشته باشند. ارتباط شما با همسر جدیتان باید عادی باشد. بچهها نباید حس کنند که زندگی شما همیشه توأم با بازی و شوخی و خنده است، در غیر این صورت وقتی با واقعیتهای زندگی روبرو میشوند، شوکه خواهند شد.
اگر شما والدی هستید که در خانه خانوادگی همراه با فرزندانتان زندگی میکنید، وقتی همسر جدیدتان را به خانه میآورید، باید بدانید که بچهها چه احساس خواهند داشت. به بچهها بگویید که دیدار اولاً با همسر جدیدتان خارج از خانه و کوتاه خواهد بود. از او بخواهید از انجام کارهایی که همسر سابقتان انجام میداده خودداری کنند. این کار تأکیدی بر این واقعیت است که قصد ندارید همسر جدیدتان را جایگزین همسر سابقتان کنید.
هنگام معرفی همسر جدیدتان به بچهها، مهمترین نکتهای که باید به خاطر داشته باشید، این است که همه چیز باید آرام و معقول پیش برود و بدانید که حضور او، تغییر دیگری در زندی بچهها ایجاد خواهد کرد. او کسی ست که بچهها انتخابش نکردهاند. بچهها به حمایت نیاز دارند تا با وضعیت جدید کنار بیایند. هرگز بچهها را با معرفی همسر جدیدتان غافلگیر نکنید. بدانید ارتباط شما با همسر جدیدتان برای هیچ کس بهاندازه شما هیجان انگیز و پرشور نخواهد بود. او برای فرزندانتان فردی غریبه و احتمالاً ناخواسته محسوب میشود.
این که شما همسر جدیدتان را دوست دارید دلیل نمیشود که بچهها نیز او را دوست داشته باشند. از سوی دیگر، اینکه شما فرزندانتان را دوست دارید، دلیل نمیشود که همسر جدیدتان نیز آنان را دوست داشته باشد. شما سالها د کنار فرزندانتان بودهاید و عشق و وابستگی شما یکشبه به وجود نیامده است. شما باید با صرف وقت و صبر و حوصله، بین فرزندان و همسر جدیدتان ارتباط برقرار کنید و سعی کنید محیط خانوادگی شادی برای آنان فراهم نمایید. اگر شما و همسرتان قبلاً در مورد این موضوع فکر کرده باشید راحتتر میتوانید در خانواده جدید هماهنگی و سازگاری ایجاد کنید. بهتر است در مورد بعضی از نقشها و قوانین حاکم در خانه با بچهها به توافق برسید شما پل ارتباطی بین همسر جدید و فرزندانتان هستید و باید سکان دار زندگی باشید و باید بهتدریج قوانین خانه را تثبیت کنید.