با عشق یک طرفه چه کنیم؟
یکی از چالشهای بزرگ عاطفی زمانی است که مورد توجه و محبت کسی باشیم که هیچ حس خاصی نسبت به او نداریم. افراد در چنین شرایطی واکنشهای متفاوتی نشان میدهند. زیرا واکنشهای معشوق بر فرد عاشق تأثیر میگذارد.
– برخی از افراد در مقابل مشاهده موج محبت و عشق دیگری، عقب نشینی میکنند و دچار ترس میشوند. محبت و صمیمیت دیگری آنها را میترساند. عشق برای این افراد ترسناک و مخوف ظاهر میشود. و عشق آنها را به یاد خطر میاندازد. خطری که باید از آن اجتناب کنند. عشق و صمیمیت آنها را به یاد سو استفاده، رهاشدگی، بیاعتمادی و آسیب میاندازد برای همین از آن دوری میکنند. بسیار از ما در کودکی کسی را دوست داشتهایم که به ما آسیب زده است. همه این خاطرات در ترس از صمیمیت تأثیر بسزایی دارد. یکی از راهها برای مقابله با ترسها روان درمانی است.
با عشق یک طرفه چه کنیم؟
– برخی دیگر در مقابل محبت دیگران فرار نمیکنند و نمیترسند بلکه با پذیرش برخورد میکنند. آنها از اینکه معشوق واقع شدهاند و مورد عشق دیگری هستند بدون آنکه به او احساس خاصی داشته باشند، شادمان میشوند. این افراد معمولاً وقتی متوجه عشق دیگری میشوند، اجازه میدهند که او نزدیک شود تا بیشتر عشق او را ببینند و به خود و دیگران ثابت کنند که دوست داشتنی هستند. پیام غیرکلامی آنها این است که: نزدیک شو و مرا دوست بدار اما از من نخواه با تو ازدواج کنم.فرد عاشق این پیام را حمل بر تمایل فرد به ازدواج میداند بنابراین پس از مدتی پا پیش میگذارد بحث ازدواج را پیش میکشد و امید کامل دارد که هیچ مشکلی پیش نمیآید اما در برابر خواستگاری صریح قسمت دوم پیام آشکار میشود که من با تو ازدواج نمیکنم تو میتوانی مرا دوست داشته باشی و مشکلی نیست. در این صورت فرد عاشق گیج میشود و حس میکند بازیچه قرار گرفته است و از او سو استفاده شده است. برخی از افراد پیام با تو ازدواج نمیکنم را حمل بر شرایط روحی و فعلی فرد میدانند و فکر میکنند بعداً میتوانند نظر فرد را تغییر دهند در این شرایط یک رابطه طولانی مدت شکل میگیرد که در آن یکی به ازدواج فکر میکند و دیگری به ازدواج فکر نمیکند. رابطههای طولانی مدت و بیسرانجام تا حدودی حاصل چنین ارتباطی است.–برخی دیگر در برابر ابراز غیرکلامی عواطف عاشقانه بیتفاوتی نشان میدهند و خود را به نادیده گرفته شدن میزنند انار که اتفاقی نیافتده است. این افراد نمیخواهند که خود را درگیر چنین فضاهایی کنند. چنین افرادی در پس این بیتفاوتی رابطه را تنظیم میکنند در صورتی که فرد عاشق بخواهد به آنها نزدیک شود به او پیام دورباش میدهند و هرگاه دور میشود به او پیام میدهند که میتوانی کمی نزدیک شوی. این افراد معمولاً عاشق را سردرگم میکنند. عاشق در مقابل این افراد با تردید مواجه میشود و نمیداند پیام صریح آنها چیست. بهترین راه مواجه با چنین افرادی بیان مستقیم خواستهها و عواطف و در خواست پاسخ صریح از آنهاست.
درهرحال جدا از هر نوع از دستههای گفته شده، سؤال اساسی این است که اگر کسی عاشق من بود ولی من عاشق او نبودم با او چگونه برخورد کنم؟ آیا از او فرار کنم؟ یا او را بپذیرم اما با او ازدواج نکنم؟ وقتی کسی عاشق ماست، با عشق خود این پیغام را میدهد که من تو را سالهاست میشناسم، تو یکی از افراد اصلی دوران کودکی من هستی و امیدوارم که مرا به تعادل روانی برسانی. زمانی که شما هیچ احساسی نسبت به فردی که عاشق شماست ندارید به او این پیام را میدهید که، من تو را نمیشناسم، تو یادآور هیچ یک از افراد اصلی کودکی من نیستی پس تعادل روانی مرا به هم نزن. وقتی فرد عاشق را طرد میکنیم به او این پیام را میدهیم که دوباره تلاش کن و بازی ادامه دارد.
با عشق یک طرفه چه کنیم؟
اگر هم طرد نکنیم و بهدروغ هم نپذیریم و سعی کنیم که توضیح دهیم، به نظر میرسد که بازی چندان ادامه نخواهد یافت و در نهایت نیز احساس باخت نخواهد بود. بازی نکردن بهتر از این است که بهدروغ بازی کنید، اما بازی نکردن نیز آدابی دارد. شما میتوانید بدون توهین و طرد و بدون اینکه احساس بدی ایجاد کنید، بازی نکنید اما ممکن است بازی نکردن شما به گونهای باشد که فرد احساس توهین، طرد کند و بااحساس بد از شما جدا شود. باید انسانها را محترم بشماریم و آنها را بهگونهای پس نزنیم که احساس بیاحترامی . حقارت و خاری در آنها ایجاد کنیم. که البته اگر کسی چنین کند توهین و تحقیر و طرد او بدون دلیل روانی در خود او نخواهد بود. زمانی که دیگری را طرد کنیم این پیام را ببینیم. وقتی از کسی بدم میآید میتوانیم در آیینهای او به جستوجوی آن باشم که چیزی در او هست که از او بدم میآید و آنچه از آن بدم میآید قبلاً کجا مرا آزار داده است؟ این ویژگی در چه کسی بوده است که من از آن بدم میآید؟ در گذشته این ویژگی و یا مشابه این فرد را من کجا دیدهام و در گذشته چه بر من رفته است که از این ویژگی متنفرم؟ رابطه همیشه بابی ست برای آشنایی بهتر با روابط اصلی که در کودکی شکل گرفته است و مبنا و اساس ارتباط ما با دیگری است. اگر من از فرد مستبد بدم میآید، درست است که استبداد و خود رایی بد است اما در کجای زندگی، استبداد بوده است؟ چه کسی در گذشته مستبد بوده است؟
همانگونه که به عشق و عواطف مثبت خود توجه میکنید به طرد و نفرت خود نیز توجه کنید و سعی نمایید ریشههای آن را درک کنید که این نفرت و طرد از یادآوری و تداعی کدامین طرد و نفرت در گذشته من میآید. طرد و نفرت را وسیلهای کنید برای شناخت خود و خودشناسی. در صورتی که عاشق یک فرد آزار دهنده بود با رفتار و عواطف خود شما را آزار میداد و وارد حریم خصوصی شما میشد. باید این بار مراقب خود باشید و از خودتان مراقبت کنید. در این صورت مطابق موارد زیر عمل کنید: