زنان و مردان موجوداتی بسیار متفاوت هستند که این تفاوت در تمامی جنبه های زندگی مشهود بوده برای اینکه ما انتظارات مشابهی از جنس مقابل خود نداشته باشیم و این انتظار باعث شکل گیری چرخه ای از مشاجره ها و نارضایتی نشود بد نسیت در مورد این تفاوت ها اطلاعاتی بدست بیاوریم و از این طریق شناخت بیشتری نسبت به نوع فکر و عملکرد این دو جنس داشته باشیم.
نـه تـنـها سـاخـتـار مغز زنان و مردان با یکدیگر متفاوت می باشد، بلکه مـردان و زنان از مغزشان بطـرز مــتفاوتی استفاده می کنند. در مغز زنان اتصالات و ارتباطات بیشتری بین دو نیمکره چپ و راست وجود داشـته کـه بـه آنــها این توانایی را می دهد تا از مهارت گفتاری بهتری نسبت به مردان برخوردار باشند. از طرف دیگر در مردان ارتبـاط کمتری بین دو نیمکره مغزشان وجود داشته و به آنها این قابلیت را میدهد تا دارای مهارت بیشتری در استدلالهای انتزاعی و هوش دیداری فضایی باشند.
بیشتر عادات مردان و زنان را می توان توسط نقش آنها در روند تکامل توضیح داد. بـا وجود آنکه شرایط زندگی تغییر کرده باز هم زنان و مردان تمایل دارند از برنامه بیولوژیکی خـود پیـروی کننـد. مـردان قـادر هستـند تــا مسیر حرکت خود را بخاطر بسپارند. زیـرا در گذشته مردان می بـایـست شـکـار خـود را ردیـابـی کـرده و آن را گـرفتــه و بـه خـانــه باز میگرداندند در حالی که زنان دارای دید محیطی بهتری می باشند که بـه آنـها کمک می کند اتفاقات پیرامون مـنـزل خـود را زیـر نـظـر گـرفـتـه و خـطـر در حـال نـزدیـک شدن به خانه را شنـاسایی کنند. مـغز مــردان برای شکار کردن برنامه ریزی شده که حـوزه دید محدود و بـاریـک آنـها را توجـیـه مـی کند امـا مـغـز زنـان قـادر اسـت دامـنـه اطـلاعات وسیـعتری را رمزگشایی کند.
مردان سازنده و خلاق می باشند. آنـهـا ریسک پذیـر بـوده و بـدنبال تجربه های جدید می باشند در حالی که زنان با ارزشترین اطلاعات را برگزیده و آن را به نسل بـعد انتقال می دهند.
مردان در تفکرات و اعمالشان استقلال دارند در حالی که زنـان تـمـایل دارند از عقاید پیشنهادی دیگران پیروی کنند.
مردان موقعيتها و اوضاع را بطور كلي درك ميكنند و تفكر كلي و جـامع دارند در حالي كه زنان موضعي مي انديشند و بروي جزئيات و نكات ظريف تمركز مي كنند
ارزیابی زنان از خودشان در سطح پایینتری از مردان می بـاشد. زنـان تـمایل دارند از خودشان انتقاد کنند در حالی که مردان بیشتر از عملکرد خودشان رضایت دارند. و شاید این موضوع به تربیت خانوادگی و فرهنگ رایج مرتبط باشد که سعی دارند دختران خود را بسیار مورد رضایت دیگران و خوشایند اطرافیان رشد دهند. و بیش از آنکه پذیرش بی قید و شرط را به آنان بیاموزند خود انتقادی و عدم رضایت از خود را آموزش می دهند.
مردان نیاز مبرمی دارند تـا بـه اهـدافشـان جـامـه عـمـل بـپـوشانـند اما زنان رابطه با دیگران را در درجه نخست اهمیت قرار می دهند.
مردان دو برابر زنان بیمار می شوند البته زنان نیـز بـیشتر بـه سـلامتـی خود اهمیت می دهند.
از نظر روانی، احساسات زن جوشان تر از مرد است و زنان سریع الهیجان تر از مردها هستند. زنان محتاط تر، مذهبی تر، پرحرف تر، ترسوتر و تشریفاتی از مردان هستند. زنان به ارتباط های عاطفی علاقه نشان می دهند و احساس محبت در دختران بیش از پسران است.
زن در مورد اموری که علاقمند به آن هاست و یا موجب ترس او می شوند زودتر و سریع تر تحت تاثیر احساسات خویش قرار می گیرد. در واقع مناشا رفتارهای زنان احساسات و عواطف آن هاست.
بر خلاف تصور عام مردان بيـشتر از زنـان حـرف زده و بيشـتر سـخنــان ديگران را قطع ميكنند
در طبیعت، مرد بنده شهوت خویشتن است و زن در بند محبت مرد. مرد می خواهد شخص زن را تصاحب کند و در اختیار بگیرد و زن می خواهد دل مرد را تسخیر کند.
خوشبختی از نظر مردها به دست آوردن مقام شخصیتی قابل احترام در اجتماع است ولی برای یک زن خوشبختی یعنی به دست آوردن قلب یک مرد و نگاهداری او برای تمام عمر. یک مرد همیشه می خواهد که زن مورد علاقه اش را به دین و ملیت خو در آورد و برای یک زن همان قدر که تغییر دادن نام خانوادگی بعد از ازدواج آسان است. عوض کردن دین و ملیت به خاطر مردی که دوستش دارد آسان است.
زنان تشریفات را دوست دارند مردان کمتر تشریفاتی هستند
زنان، رابطه گرا بوده و تمایل به تماشا و نظر دارند و استعداد بیشتری برای بینش و شهود از خود نشان می دهند. مردان، هدف گرا بوده و به عمل و آزمایش، بیشتر تمایل نشان داده و استعداد بیشتری برای ارائه دلیل و منطق دارند.
زنان تحمل بیشتری در برابر رنج بدنی نشان می دهند تا رنج روحی. مردان در برابر رنج روحی، مقاومت بیشتری از خود نشان می دهند.
در چهره زنان، هنگام گفت و گو حالت های ترس، خشم، تعجب، آرامش، اضطراب و لذت به خوبی قابل رویت است. مردان در هنگام گوش دادن، خونسرد بوده و چهره شان دچار تغییرهای زیادی نمی شود.
اگرچه زنان بیش از مردان افسرده می شوند ولی این افسردگی سطحی است در حالی که افسردگی مردان عمقی است و سریعتر رو به افسردگی می گذراند.
هنگامی که زنان مشکلاتشان را بـا مـردان در میان می گذارند دنبال راه حل نمی گردند آنها تنها نیاز دارند تا فردی به حرفهایشان گوش دهد.
زنان هنگامی که اندیشه های غم انگیز و ناراحت کننده ای دارند، واکنش های هیجانی تر و احساسی تری را نسبت به مردان از خود بروز می دهند. مردان در برخورد با افکار غم انگیز و رویدادهای ناراحت کننده، احساس های خود را بروز نداده یا کمتر بروز می دهند.
زنان اهل رقابت نیستند در صورتی که مردان بسیار رقابت جو هستند.
هنگامی که زنان مشکلاتشان را بـا مـردان در میان می گذارند دنبال راه حل نمی گردند آنها تنها نیاز دارند تا فردی به حرفهایشان گوش دهد
نیاز حقیقی زن در مواقع سختی ها و تنش هاف محبت و عشق است نه موعظه و امر و نهی. در حالی که مردان در چنین حالات بحرانی نیاز به فرصت برای بررسی و سنجش عمل خویش دارند.
زنان، رابطه گرا بوده و تمایل به تماشا و نظر دارند و استعداد بیشتری برای بینش و شهود از خود نشان می دهند. مردان، هدف گرا بوده و به عمل و آزمایش، بیشتر تمایل نشان داده و استعداد بیشتری برای ارائه دلیل و منطق دارند.
زن در مورد اموری که علاقمند به آن هاست و یا موجب ترس او می شوند زودتر و سریع تر تحت تاثیر احساسات خویش قرار می گیرد. در واقع مناشا رفتارهای زنان احساسات و عواطف آن هاست.