بی وفایی یکی از دردناک ترین تجربیات انسان است . بی وفایی اغلب دامنه ای وسیع از افراد را در بر می گیرد و به آن ها آسیب می رساند. فرزندان ، اعضای خانواده ، همسر و تی خود شخص بی وفا و فرد جدید نیز در این میان آسیب می بینند.
. اغلب زوج هایی که چنین مشکلی دارند ، معتقدند که تا به
حال هیچگاه چنین هیجانات شدیدی را تجربه نکرده بودند. آن ها احساس خشم ،
افسردگی ، ترس ، گناه ، تنهایی و شرمساری
می کنند.
همسری که مورد بی وفایی قرار گرفته است ،همیشه از خودش می پرسد : چطور توانست چنین کاری با من بکند ؟ چطور توانست به من خیانت کند و بارها و بارها به من دروغ بگوید؟ هرگز دیگر نمی توانم به او اعتماد کنم . او دچار احساس خشم و انزجار شدیدی می شود و احساس می کند به قدری آسیب دیده است که حتی قادر به بیان آن در قالب کلمات نیست.
همسر بی وفا اغلب می گوید :” همیشه از همسرم توجه بیشتری می خواستم ، اما هرگز به من توجه نمی کرد. به هر حال هرگز دیگر چنین درخواستی ندارم ، زیرا زن مورد علاقه ام همه ی توجه مورد نیازم را به من می دهد. البته نمی دانم توجهی که بدست می آورم ارزش چنین بهایی را دارد یا نه ؟ گاهی بطور کامل به درستی آن چه انجام می دهم ، اطمینان دارم. سپس به چهره ی فرزندانم نگاه می کنم و به آن چه در حال انجامش هستم ، شک می کنم. دلم نمی خواهد خانواده ام را از دست بدهم. اما اگر زن مورد علاقه ام را ازدست بدهم ، بهترین چیزی را که تا کنون در زندگی به دست آورده ام ، از دست خواهم داد.باید چه بکنم ؟ احساس نا امیدی و درماندگی دارم.”
باور بهبود در زندگی زناشویی خیانت دیده بسیار مشکل است.
راهی که به بهبود منجر می شود بسیار باریک است و تا وقتی زوجین چنین راهی را پیدا نکنند ، فاجعه ی بی وفایی ممکن است اثر تخریبی دائمی داشته باشد و اغلب به فاجعه ای عمیق تر ، یعنی طلاق منجر شود.
جدایی موجب تخریب خانواده و از دست دادن همسری می شود که شاید هنوز دوستش دارید حتی اگر تصور می کنید بهبود روابطتتان غیر ممکن است یا حتی اگر یکی از شما خواهان حل مشکل و بهبود وضعیت است ، بهتر است به یسری از راهبردها توجه کنید.
هنوز به بهبود زندگی مشترکتان امید هست. هزاران زوج این مطلب را ثابت کرده اند.
بی وفایی راه چاره ی عدم رضایت از زندگی مشترک نیست . صداقت و وفاداری راه چاره ی اصلی است.
اغلب بی وفای ها بر پایه تصورات خیالی و رویا پردازانه است.
چهار قانون برای هدایت بهبود زناشویی
قانون حمایت : عامل نا خوشنودی همسرتان نباشید.
قانون توجه : مهم ترین نیاز های عاطفی همسرتان را بر طرف کنید.
قانون زمان : زمانی را برای نشان دادن توجه غیر مشروط به همسرتان تعیین کنید.
قانون صداقت : به طور کامل با همسرتان صادق باشید.
کنار هم نهادن این چهار قانون باعث خلق شیوه ای از زندگی می شود که عشق دو جانبه را تضمین می کند و از بی وفایی جلوگیری می کند.
و در آخر چند نکته :
* هرگز هیچ کاری را بدون توافق میان خود و همسرتان انجام ندهید.
* اگر گفتگو برای یکی ار زوجین ناخشنود کننده یا آسیب زا شد ، بحث را متوقف کنید و زمان دیگری را به بحث درباره ی موضوع اختصاص دهید.
*وقتی زوجی به روشی زندگی می کنند که هر دو از آن لذت می برند و آن را تایید می کنند ، سازگاری در زندگی مشترک خلق می شود.
* اگر می خواهید بدانید بهتر است تلاشتان را در چه نقطه ای متمرکز کنید ، باید بپرسید.
*اگر همسران به برطرف کردن نیاز های یکدیگر عادت کنند ، به دست آوردن عشق و خوشبختی نیازمند تلاش زیادی نخواهد بود.
* زمانی را برای توجه غیر مشروط به همسرتان اختصاص دهید.
*زوج ها اغلب مرتکب اشتباهی فاحش می شوند که وقتی فعالیتی برای یکی از آن ها کسل کننده است ، راه هایی جداگانه انتخاب می کنند.
* احساساتتان را چه مثبت و چه منفی ، نسبت به حوادث زندگی و رفتار همسرتان آشکار کنید.
* افکار ، برنامه ها ، فعالیت ها و طرح های آینده تان را با همسرتان در میان بگذارید.
* پس از بهبود زندگی مشترک با استفاده از چهار قانون پیشنهادی ، آزردگی تا حدی برای همیشه از بین
می رود.
* برای حفظ ارتباط زناشویی نیرومند ، چهار قانون باید پیوسته به کار برده شود