واکنش نسبت به خیانت همسر
دورنمای شما نسبت به زندگی و دنیایی که در آن زندگی می کنید، ممکن است کاملا تیره و تار شود. شاید آن همه اتکا به نفس و امنیتی که در گذشته احساس می کردید،
اکنون ساده لوحانه یا دروغین به نظر می آید. از خود می پرسید: “من کجا بوده ام؟ آیا من روی این سیاره زندگی می کنم؟احتمالا ذهن و جسم شما در حالت شوک به سر می برد.
اعتمادتان نسبت به نظم و عدالت در جهان از بین رفته است.
به علاوه حس داشتن کنترل بر زندگی، عزت نفس و مفهومی که از خود در ذهن داشتید این که کی هستید نیز محو و نابود شده اند. ممکن است احساس همه خانواده، دوستان و حتی خدا شما را طرد کرده اند.
شمای از خود بیگانه دیوانه وار از افراط به تفریط می پردازید. لحظه ای مصمم و متکی به نفس و لحظه ای سرافکنده و بیچاره اید. شما که در زیر احساساتی چنین حاد و شدید خرد شده اید، ممکن است از خود بپرسید: “نکند دارم دیوانه می شوم؟” .
واکنش نسبت به خیانت همسر
شما نه تنها از فقدان انسجام و رابطه زناشویی خود که از فروپاشی توهم دوست داشته شدن، این که به گمان خود کانون توجه همسرتان بوده اید و از محو صمیمیتی که به خیال خود تا ابد بین شما و او دوام می یافت، گیج و منگ به دور خود می چرخید.
اما به سلامتی خود شک نکنید که اگر با اخباری چنین کوبنده و تکان دهنده دچار گمگشتگی و سرگردانی نمی شدید آن وقت جای تعجب داشت.
آماده سازی در برابر آسیب ها و خساراتی که عملا همه ی همسران زخم خورده در کوره حوادث زندگی اجبارا تجربه می کنند، به محض این که متوجه می شوید پاسخ هایتان چقدر همگانی است،
دیگر از دید شما این واقعه ی خیانت بار آنقدرها ویران کننده و عواطف خشم آلودتان آنقدر ها هم تکان دهنده نخواهد بود. وقتی بتوانید واکنش خودتان را پیش بینی کنید و اسمی برای آن بگذارید،
تحمل آن برایتان راحت تر خواهد بود. فرآیند شفا هنگامی آغاز می شود که شما به احساساتتان گواهی داده و رنج روحی خود را توجیه کنیدو در این میان به خاطر داشتن این نکته بسیار ضروری است که : بزرگ ترین تهدید برای بهبودی از دست دادن امید است.
تاثیرات فیزیولوژیک در رابطه با خیانت را هم نباید از نظر دور داشت.
شاید شما در این لحظه دچار تغییرات فیزیولوژیک در سیستم اعصاب و فعالیت شناختی خود شده باشید.
شما تحت تاثیر ترشح آدرنالین و سایر هورمون های تنش وابسته به درون سیستم اعصاب سمپاتیک بدنتان، حالت برانگیختگی شدیدی دارید و مدام گوش به زنگ علائم کجروی شوهرتان هستید.
حالت اضطراب و بی قراری مزمن به زودی مانع از آن می شود که که خواب راحتی داشته باشید. شب ها به کرات از خواب میپرید ،
بارها بدون آن که چشم بر هم بگذارید، شب را به صبح می رسانید، نسبت به سر و صداها حساس تر می شوید و در اثر کم خوابی و فکر و خیال بیش از حد از پا در می آیید.
واکنش نسبت به خیانت همسر
ذهن شما دائم در دسترس تیررس خاطرات، احساسات و تصورات واضح و ناراحت کننده سوراخ سوراخ می شود.
هنگام خواب، کیفیت رویاهایتان خشونت بارتر و وحشت ناک تر می شود و وقت بیداری ناگهان احساس می کنید گم شده اید یا زمان و مکان را تشخیص نمی دهید.
به دلیل تغییرات ایجاد شده در سیستم عشبی عواطف شدیدتان ممکن است شما را غرق در احساس وحشت زدگی و درماندگی سازد.
تغییر فیزیولوژیک کاملا متفاوت دیگری که در این حال اتفاق می افتد، آزاد شدن مخدرهای درون زا(موادی شبیه مرفین) به درون سیستم اعصاب شماست.
این مواد ادراک درد را تضعیف کرده و شما را در دربرابر تنش عاطفی حاد و شدید محافظت می کند.
به عبارت دیگر بدنتان جمع و منقبض می شود وبه خواب زمستانی فرو می رودو فعالیت های خود را تعطیل می کند.
طیف احساسات عاطفی و جسمانی شما محدودتر می گردد و شما اشتیاق و علاقه خود را به راوابط و فعالیت هایی که تا همین هفته پیش در شما انگیزش و لذت ایجاد می کرد، از دست می دهید.
هر چه تلاش می کنید تا خود را جمع و جور کنید به زحمت موفق می شوید.
ذهنتان سرگردان است. شما در متمرکز ساختن خود دچار مشکل هستید .
در محل کار برگه ها و پرونده ها بلاتکلیف روی میزتان پخش و پلاست در منزل کارتان نشستن و زل زدن به فضاست.
در حالی که اعتماد به نفس خود را از دست داده اید و خود را ناتوان از تعامل با دنیا می بینید، به درون و خلوت تنهایی خودتان می روید . شما به طور عجیبی خود را بهت زده و فلج و خالی احساس می کنید.
همسر زخم خورده ممکن است دچار نه نوع ضایعه یا احساس فقدان شود که همگی پیرامون محور یک ضایعه بنیانی ، ورای فقدان و از دست دادن شریک زندگی دور می زنند.
و آن ضایعه ی از دست دادن خویش است. شاید این تشخیص فقدان به اشکال مختلفی اتفاق بیفتد، برای شما دشوار باشد زیرا هیچ یک ملموس و آشکار نیستند.
با اینکه شما مثل دیگران به نظر می آیید، ولی از درون تحلیل می روید گویی نقطه ی نامعلوم در درون بدن تان در حال خونریزی است. ناگهان احساس می کنید هویت خود را از دست داده اید.
احساس استثنایی بودن را از دست داده اید. عزت نفس خود را در زای خوار کردن خود و قربانی کردن ارزش های بنیادی تان برای بازپس گرفتن همسر از دست داده اید.
به این جهت که توانسته اید به خود بقبولانید که نسبت به شما بی انصافی شده، اعتماد به نفس خود را از دست داده اید .