بسياري از ما در حالي زندگي را سپري مي كنيم كه پايمان را روي ترمزهاي عاطفي و احساسي مان گذاشته ايم. اين ترمزها، همان عواملي هستند كه مانع رسيدن شما به موفقيت مي شوند؛ مواردي همچون ترس، ترديد، كمبود عزت نفس و غيره.
اگر بخواهيد حركت خود را همراه با ترمز گرفتن مداوم ادامه دهيد، هرگز نخواهيد توانست با سرعت كامل حركت كنيد، زيرا ترمزها جلوي شتاب گرفتن خودرو را مي گيرند؛ ضمن آنكه ماشين تان هم بيش از حد گرم مي شود و از كار مي افتد و اگر هم از كار نيفتد، فشار زيادي به موتور ماشين وارد خواهد شد. براي اينكه به مقصد برسيد، ناچاريد يكي از دو گزينه زير را انتخاب كنيد؛ يا روي پدال گاز فشار بيشتري وارد كنيد و خطرات احتمالي را به جان بخريد، يا اينكه پايتان را از روي ترمز برداريد و اجازه بدهيد ماشين سريع تر حركت كند. اين مثال، نمونه خوبي است كه مي توان آن را با زندگي مقايسه كرد. بسياري از ما در حالي زندگي را سپري مي كنيم كه پايمان را روي ترمزهاي عاطفي و احساسي مان گذاشته ايم. اين ترمزها، همان عواملي هستند كه مانع رسيدن شما به موفقيت مي شوند؛ مواردي همچون ترس، ترديد، كمبود عزت نفس و غيره. تنها راه رهايي از اين ترمزهاي احساسي، به دست آوردن نگرش مثبت، اعتماد به نفس و مسئوليت پذيري است.
ترس از خطرپذيري
پذيرش خطرهاي احتمالي، لازمه رسيدن به موفقيت است. براي
رسيدن به موفقيت بايد دل به دريا بزنيد و از چيزي هراس نداشته باشيد.
خطرپذيري به معناي كارهاي احمقانه و رفتارهاي غير مسئولانه نيست. مردم اغلب
خطرپذيري را با سهل انگاري و رفتار عجولانه و نسنجيده اشتباه مي گيرند؛
همين افراد هستند كه در نهايت به نتايج منفي مي رسند و معمولاً اين نتايج
نامطلوب را نوعي بد اقبالي تعبير مي كنند. خطرپذيري امري نسبي است؛ در
واقع معنا و مفهوم خطر از شخصي به شخص ديگر متغير است و اين تغيير و تنوع،
مي تواند به دليل تفاوت در نوع آموزش و تعليم افراد باشد. دو گروه از
كوهنوردان را در نظر بگيريد كه افراد گروه اول، كوهنورداني آموزش ديده و
حرفه اي و گروه ديگر، همگي نوآموز و مبتدي باشند، صعود از كوه براي هر دو
گروه پرمخاطره و توام با خطر است، اما براي كوهنوردان حرفه اي و آموزش
ديده، اين كار پرمخاطره، به هيچ وجه به معناي خطرپذيري غير مسئولانه نيست.
خطرپذيري همراه با مسئوليت، به عواملي مانند دانش، آموزش، مطالعه دقيق،
اطمينان، جرات و جديت بستگي دارد؛ همان عواملي كه هنگام مواجهه با ترس، به
شما جرات مي دهند تا به طور صحيح وارد عمل شويد. شخصي كه هرگز حتي به سمت
كارهاي كارهاي پرمخاطره نمي رود، بي شك دچار اشتباه نيز نمي شود، اما
اشتباهي كه به خاطر نرفتن به طرف كارهاي پرمخاطره و انجام ندادن آنها مرتكب
مي شويد، حتي بزرگتر از زماني است كه اين كارهاي پرمخاطره را انجام دهيد و
شكست بخوريد. دودلي و ترديد در انجام دادن امور، عادتي مُسري و اعتيادآور
است و بسياري از فرصت ها به علت همين دودلي ها از بين مي روند. بنابراين
تصميم بگيريد كه كمي خطرپذير باشيد، اما مراقب باشيد خود را به خطر
نيندازيد. كساني كه اهل خطر كردن يا به قول معروف «دل به دريا زدن» و مواجه
شدن با خطرات هستند، با چشمان باز و با علم و آگاهي، به سمت جلو حركت مي
كنند؛ اين در حالي است كه كساني كه خود را بدون علم و آگاهي به خطر مي
اندازند، بازندگاني هستند كه به اعماق تاريكي سقوط مي كنند. از كشاورزي
پرسيدند: «براي اين فصل گندم كاشته اي؟» پاسخ داد: «نه، ترسيدم كه باران
نبارد.» پرسيدند: «آيا ذرت كاشته اي؟» كشاورز گفت: «نه، ترسيدم آفت به
سراغش بيايد.» در نهايت گفتند: «پس چه كاشته اي؟» كشاورز پاسخ داد: «هيچ
چيز، آينده نگري كردم و چيزي نكاشتم!»
تلاش و كوشش، يعني اينكه خطر
شكست را به جان بخري. بايد خطرها را تسخير و فتح كرد، زيرا بزرگترين خطر و
ضربه در زندگي اين است كه پذيراي هيچ خطري نباشي! كسي كه در هيچ موردي خطر
نمي كند و كاري انجام نمي دهد، چيزي هم به دست نمي آورد و در نهايت، خودش
هم تبديل به هيچ مي شود. ممكن است اين جور آدم ها از رنج، اندوه، غم و سختي
دوري كنند، اما در عوض نمي توانند تجربه كنند، ياد بگيرند، احساس كنند،
تغيير بدهند، ترقي كنند، عشق بورزند و در يك كلام، زندگي كنند، زيرا نگرش
هاي منفي و روش ها و گرايشات آنها، همچون زنجيري آنها را محاصره كرده است.
كمبود پشتكار
هنگامي كه به نظر مي رسد مشكلات به كلي حل نشدني هستند، شايد آسان ترين راه حل اين باشد كه دست از كار بكشيد و آن مشكل را رها كنيد. اين مسئله مي تواند در مورد هر چيزي صدق كند؛ همچون ازدواج، شغل و روابط عاطفي، كساني كه در زندگي پيروز مي شوند و به موفقيت مي رسند، در اين راه بارها ضربه مي خورند و حتي با شكست مواجه مي شوند، اما از پا در نمي آيند و دست از تلاش نمي كشند. همه ما در زندگي، شكست ها و تلخي هاي زيادي را تجربه كرده ايم، اما مواجه شدن با شكست، به هيچ وجه بدين معنا نيست كه ما بازنده هستيم. آيا تاكنون به تفاوت بين پشتكار و پيگيري در كار و سرسختي فكر كرده ايد؟ تفاوت اين دو در اين است كه پشتكار، نماد اراده قوي شماست و سرسختي، نماد عادت هاي نيرومندتان! بسياري از مردم در انجام دادن امور و برنامه هاي خود موفق نمي شوند و شكست مي خورند؛ دليل اين شكست اين نيست كه آنها اطلاعات، علم يا استعداد ندارند؛ بلكه به اين علت است كه زماني كه با مشكلي حل نشدني روبرو مي شوند، مشكل را رها مي كنند و دست از تلاش مي كشند. به طور كلي موفقيت، به دو ويژگي بستگي دارد؛ پشتكار و ايستادگي! براي اينكه كاري انجام شود، بايد پشتكار وجود داشته باشد؛ از طرفي نبايد به هيچ وجه زير بار كاري برويد كه نبايد انجام شود و بايد با تمام وجود مقاومت كنيد..
خشنودي و رضايتمندي آني
آرزوي به دست آوردن پول زياد، آن هم يك شبه و ناگهاني، حرفه پر رونق «قرعه كشي» را به وجود آورده است. بايد گفت ما در عصر حاضر، در دوره رضايتمندي آني و لحظه اي به سر مي بريم. براي هر چيزي، قرصي وجود دارد؛ از وقتي كه از خواب بيدار مي شويد تا وقتي كه مي خوابيد! مردم مي خواهند يك قرص بخورند و از شر مشكلات شان رها شوند و به همين ترتيب، وقتي كه مي خواهند تبديل به ميليونرهاي يك شبه و آني شوند، راه هاي ميانبر را طي مي كنند و به صداقت و درستي خودشان لطمه مي زنند. به خاطر داشته باشيد وقتي كه به طرف خوشي ها و لذت هاي آني حركت مي كنيد، به نتايج و پيامدها فكر نمي كنيد و تنها چيزي كه به آن مي انديشيد، خوشي هاي لحظه اي و آني است. نسل امروز معتقد است كه رژيم غذايي مناسب، رژيمي است كه با سه كيلو كاهش وزن، در شروع كار همراه باشد! اينها همان افرادي هستند كه به هيچ وجه با برپا كردن جشن تولد موافق نيستند، اما هدايا و كادوهاي آن را دوست دارند و مي خواهند. وقتي كه به جاي روش هاي بلند مدت، به روش هاي كوتاه و ميانبر فكر مي كنيد، در واقع با اين كار، ديد خود را محدود مي كنيد و با داشتن ديد محدود، هرگز به اهداف ارزشمند و سودمند نخواهيد رسيد..
اولويت بندي نداشتن در انجام دادن امور
متاسفانه مردم معمولاً در جاهاي نامناسب، از جايگزيني استفاده مي كنند؛ براي مثال، آنها پول و هدايا را براي خريد محبت، عاطفه و زمان مبادله مي كنند. اكثر مردم به اين نتيجه رسيده اند كه مي توانند فقدان حضور خود را با خريدن هدايا براي فرزند يا همسرشان توجيه و جبران كنند. وقتي ما كارهايي را كه در درجه اول اهميت هستند، نشناسيم و اولويت بندي در كارهايمان وجود نداشته باشد، در حقيقت داريم وقت مان را تلف مي كنيم و متوجه اين موضوع نيستيم كه تلف كردن وقت، به معناي تلف كردن زندگي است! اولويت بندي مستلزم وجود نظم است؛ با داشتن نظم مي توانيد در هر زماني، آن كاري را كه به راستي ضروري و لازم است، انجام دهيد؛ نه اينكه كارها را براساس حوصله و سليقه خود به انجام برسانيد. اين روزها به جاي آنكه تاكيد مردم بر انجام دادن بهترين و مهمترين كار باشد، بيشتر روي شكست و پيروزي تمركز مي كنند. خود شما چگونه از پس شكست و مشكلات بر مي آييد؟ پاسخ شما به اين پرسش، نكات بسياري را درباره شخصيت شما آشكار مي كند. يكي از كليدهاي حل اين مشكلات و رسيدن به موفقيت، شناخت اولويت هايتان است. اولويت هاي اكثر مردم پول، ثروت، قدرت، شهرت و موقعيت است. ما بايد در درجه اول، اولويت هايمان را بشناسيم. موفقيت با خواندن يا حفظ كردن اصولي كه منجر به موفقيت مي شوند، به دست نمي آيد، اما با شناخت آنها و مرتب كردن اولويت هايتان، مي توانيد روياي رسيدن به موفقيت را عملي سازيد.